۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

سکوت دوباره شکسته شد


گرچند پخش ونشر شب نامه ها ، هشدار نامه ها ، وازین موارد در ولایت بامیان تا حدودی دارای سابقه بوده ولی از مدتی زیادی به این سو شاهد چنین چیزی نبودیم . اما این سکوت صبگاه روزپنجشنبه درحالیکه می رفتم تا طبق معمول درهوای تازه و زیبا نفسی بکشم چشمانم به کاغذی افتاد که یک قسمت آن زیر سنگ می باشد ، وقتیکه سنگ را از روی کاغذ برداشتم اولین بار چشمانم به عنوانی آن افتاد که باخط درشت نوشته شده است ( هشدار نامه بامیانیان به محمد کریم خلیلی ) اینکه چرا درد دلها ، خواستها ، عقده گشایها ، ملامت کردن اشخاص وافراد ، وده ها حرف وحدیث دیگر در قالب شب نامه یا هشدار نامه به طور مرموز ومخفی دربین جمعی محدد توضیع می گردد ، معانی وتفا سیر گوناگونی دارد ، که من قصد پرداختن ویا نوشتن درین باره را ندارم .
اما می خواهم این نکته را یاد آور شوم زمانی که ما درفضای دموکراتیک ویاهم حکومت که برپایه های دموکراسی استوار است . دیگر ضرورت نیست که بازهم ما حرف خودرا درقالب لفافه بازگو نمایم . زیرا اینگونه شب نامه ها بیشتر ماهیت عقده گشایی یک جمع وجماعت خاص را به تصویر می کشاند تا حرف توده های وسیع از مردم . از جانب دیگر این ذهنیت را به وجود خواهد آورد ، که گویا شما نیز مثلی همان کسانی که نام برده اید درفکر رسیدن به اهداف شخصی خویش می باشید. هرگاه شما هم با اینگونه شکار تان حمایت مردم را جلب نماید واز آن طریق چیزی را که می خواهید وبه دنبالش هستید برسد . بازهم همان کاسه وهمان آش خواهد بود .

هیچ نظری موجود نیست: